این اولین پست دیلی طور بنده  در وب قبلیم خوابم میاد بود.

وچند تا از پستهایی کوتاه که برگزیده سال ۱۴۰۰۰ هست رو تونید، بخونید. هر ستاره یه پست بود. پستهای بلند هم به زودی منتشر میشند.

*"خانم بیا دیگه سال تحویل شد. اگه زمان تحویل سال تو اشپز خونه بمونی تا اخر سال تو اشپز خونیی هااا"

بله بنده هم مثل این تبلیغ که الیس بود، چی بود و داشت نوشیدنی ش رو می‌خورد، بنده هم چایی خور هستم مثل بابام و عمه هام. بعضی وقت ها توش دم نوش و یا چیز هایی مثل دارچین، به لیمو و چیز هایی دیگه میریزیم تا خوش مزه و خوش عطر بشه. این کار رو مادرم شروع کرد :)

یه بار مادر گرامی گفت که  میره مسجد ختم یه نفر و تا بیاد یه چایی بزارم.بنده هم  نمیدونستم رفتن مادرم یک ساعت طول میکشه، به همین دلیل، همین که رفت، چایی رو دم کردم و تا برگرده جمعا ۷ تا چایی خوردم. دو تای اولش رو با خواهرم و بقیه‌ش رو تنهایی. در اخر مجبور شدم دوباره برای مادرم چایی دم کنم.

یه لیوان گنده دارم که دختر عمه ام برایم خریده و بهش میگن ماگ. ولی چون پدیده جدیدی در خونه مون بوده، هرکی یه اسمی بهش داد. پدرم میگه "توش چایی می نوشند یا سوپ ؟؟ مطمئنی یه نوع سوپ خوری نیست !!" مادرم هم بهش میگفت "کاسه بزرگ." منم بهش میگفتم "فنجان بزرگ" که وقتی کسی خونه نبود تو وقت چای، فقط تو این چایی دم میکردم.

چایی به نظرم بهترین نوشیدنی دنیا است. مخصوصا وقتی درس و رمان و یا هرچیز دیگه ای میخونی و یه چای بغل ت باشه، خیلی به ادم میچسبه.

البته وقتی درس میخونم بیشتر یادم میرفت و وقتی احساس تشنگی میکردم، میرفتم سراغ ش که اونم سرد شده بود. بعد  از پدرم یاد گرفتم که بزارم ش رو بخاری تا گرم بشه. البته پدرم چایی تازه دم بیشتر دوست داره و این گذاشتن رو بخاری، یکی از راه های زود دم کشیدن بود.

و بله، بنده یک چای خور اعظم هستم. حتی یه جمله داشتم که خاله هام خیلی خوش شون میاد، اون هم اینکه:"دومین چایم" یعنی چایی دوم و الان یه معتاد چایی ام.

*بوی شمدونی منو یاد مامان بزرگ و پدر بزرگ  مرحوم طرف پدریم می اندازه 

*صاحب مزرعه افتابگردون قرار نیست برگرده ؟؟ اما چطور. وقتی گوشه های مزرعه اش، بوی عزیز از دست رفته اش رو میده 

*یه وقت، به کسی نگید که منم میخوام مثل تو همیشه لبخند بزنم و شاد باشم. به هیچکی این حرف رو نزنید، لطفا. چون حرف شما مثل  این میمونه، شما کاپیتان هوک زندگی ش میشید و با یه حرکت وندی (طرف مقابل تون ) رو به دل اقیانوس پر کوسه پرت میکنید. ولی ایا پترپنی میاد که اون رو نجات بده؟؟ پیترپن میتونه هرکسی باشه. خودش . بهترین فرد زندگی ش یا پروردگارش. همه مشکلات خودشون رو دارند حتی همون پیترپن با اون ده یا دوازده سال سن ش.

*این جانی که این شکلی نوشته میشه JOHNNY

با  این جانی که این شکلی نوشته میشه JEAN

قراره منو به کشتن بدن. چون کراش بنده هستند.

یه خبر جالب بگم. تو رم، تو ۱۴ تا ۲۴ اکتبر یه چشواره هست به نام آلیس نلا که جانی دپ و تیم برتون  هم توش حضور داره .خخخخخب خبر جالب اینکه بلیط های دیدار با جانی تو ۴ دقیقه اول تموم شد. همه خریدن.  این است قدرت فن جانی دپ. حالا بازم درخواست دادن که ما برای جانی اومدیم رم بازم بلیط بزارید :)

حالا این یه گوشه‌ای از این قدرت بود. بعد که یکشنبه به رم رسید. فرودگاه زیادی شلوغ بود و مجبور شدند فرودگاه رو ببندند تا جانی راحت بره هتلش. از طرفی دیگه، جانی برای انیمیشن "پافینز : غیر ممکن" که صدا گذار یکی از این طوطی های دریایی بود .در این جشنواره حضور داره 

بعد، یه برنامه دیگه که ملاقات با جانی بود، همونی که بلیط ش تو چها دقیقه فروش رفت. کل اون خیابون رو بستند یعنی قرار بود شلوغ بشه؛ که شد. جانی هم با همه عکس گرفت، امضا داد. حسود هم خودتی :") چهارشنبه هم رفت صربستان به دیدار رییس جمهور اون کشور. چون این انبمیشن، به کمک همین کشور ساخته شده :)

چرا پست جانی شد تا پست من. به هر حال، زیزی بلاسم. خبرنگاری بیان. رم خخخخ

*ایشون ارن یاگر اند

کل فصل چهارم براش اسپویل شده ولی حرف نزده اسطوره مقاوتی داداش :""")

بیاین تا میتونیم ارن باشیم. یکی باید این رو به خودم بگه ایح ایح

*باز شدن دانشگاه تو ۱۵ آبان رو نمیدونم برای شما چه معنی داره، ولی برای من مثل این خبر بود: سری فیلم های دزدان دریایی کارائیب خبر داده بودند که میخوان کاپیتان هوک رو هم وارد داستان کنند ولی بعد چند روز خبر رسید که کاپیتان جک گنچشک دیگه تو فیلم ها حضور نداره :""

*ترانه "پول" لیسا داره میترکونه ها خخخ

*بانو وینا یا همون پیشامون از انیمه نوراگامی. خییییلی کرااااش وویییی. فقط کافیه یه نگاه بهم بکنه وااای.

 

*عه، بانو هالزی 

 

*Just becuse you 're right doesn't mean I'm wrong, you just haven't seen from my position seen

*من از عید های خارجی یدونه. همین هالووین رو دوست دارم و هر سال این روز رو تو میهن بلاگ جشن میگرفتم ولی امسال یادم رفت 

با اینکه این دو روز که میرفتم،ایستاگرام همش پست هالووین بود. ولی وقت نشد که یه پست اینجا و یه پست دیگه اونجا بزارم. که یعنی سرم شلوغ تو درس و مشق. یجورایی خبر خوبیه 

دقت کردید تو همه انمیشین های امریکایی این جشن هست. حتی تو ابشار جاذبه که اتفاقات تو تابستون می افته. خلاقیت نویسنده رو برم :)

اره دیگه همین هالووین پساپس مبارک :)

این نقاشی ها هم مال دمیزو، همون طراح مانگا ناکجا اباد موعود 

*یه زمانی استراگرام پر بود از :

ماهی مرکب 

ماهی مرکب 

ماهی مرکب 

ماهییییییی مررررررککککبببببب

کاری کرد که هتل دل لونا رو بزارم کنار و برم این سریال رو ببینم. چی هست که عالم داره ازش پست میزاره. اخرش هم همون قضیه همه چیز شده پول بود به اضافه شخصیت اصلی عجیب ش :/ 

حالا برای فصل دوم و سوم ش هم تایید شده ، نویسنده اش گفته مجبووورم :"

همون لحظه پشت همین خبر، طرفدار های وینکس ساگا که منتظرفصل دوم این سریال از نتفیلکس اند و پشت سر اون ها، طرفدار های اکادمی چتر منتظر فصل سوم اند. نتفلیکس لطفا پاسخ گو باااااش 

حالا بعدش که ماهی مرکب بادش خوابید چی باد شد. هیچی یه سریال دیگه از نتفلیکس بنام ارکین. نمیدونم برم نگاه کنم یا نه. شخصیت اصلی ش من رو یاد کاپیتان هوک می اندازه مخصوصا چشم هاش. یه عده میگن قشنگ نیست یه عده میگن خوبه، ارزش ش رو داره. نظر شما چیه ؟؟

و الان چی داریم یه طرف افسون ، یه طرف هم حمله به تایتان و شیطان کش 

We don't talk about bruno ...but we sing about him

پایان افسون خیلی خوب بود با اینکه ملت رو برونو و کامیلو کراش زدند و تموم ش هم نمیکنند.

 حمله به تایتان هم که حوصله ندارم بشینم بینم ش. همون مانگا بس بود . درد داره دررررررد . میکاسا از ارن عکس میگیره . میکاسا : ارن یه چیز بگو ، ارن : بجنگ .  

حتی همین شیطان کش با اینکه نخوندم ش ولی خواهرم اسپویل ش کرده هم درد داره :"""""(

ولی بیاین قبول کنیم که هیچ جوره نمیشه باور کرد که صدا گذار زینیتسو با مال دابی از اکادمی قهرمانان یکی :/ 

 

*داشتم مقاله ای در مورد متاورس که دوباره جون گرفته. اره چیز جدید نیست (و سیمپسون ها پیش بینی چیزی نکردن. کلا چیزی رو پیش بینی نکردن)

بعد حوندن مقاله. که لینک مقاله روو بهتون میدم. به این فکر کردم که قرار چی بخوریم. انرژی مون رو قراره از کجا به دست بیاریم. به خدا سواله برام. چون کلاسم افتاده بود رو ساعت ناهار مون یعنی دو اینا. منم گفتم بعدا می خورم و چیزی هم قبل ش نخورده بودم. و سر کلاس مجازی داشتم ضعف میکردم. و هیچی نفهمیدم و آخرش رفتم غذا م رو خوردم .

احساس  میکنم اصلا سازنده فیسوک اینا به قسمتی از مشکل که می خواند حل کنند. توجه نمی کنند. مثلا همین ایستاگرام برای این بود که ادم ها بهم نزدیک بشند. اما الان بیشتر مردم از هم دور شدن. والا. نظر شما چیه ؟؟؟

لینک مقاله

 

*من یه درونگرام که به جک های درونگرایی می خندم

و بعد چند دقیقه کوتاه به جک می گم. مسخره خودتی و خاندانت :/

یه توییت بود که می گفت: یه اجتماعی بودن با همه صحبت کردن و بگو و بخند نیست. اجتماعی بودن یعنی بدانید کجا و باچه کسی از چه کلام و لفظی استفاده کنید!!

*هروقت که مان وول و کو چانگ سونگ (تو سریال هتل دل لونا) باهم عشق و عاشقی میکردند. 

من با خودم میگفتم. اخه چرا عاشق کسی شدی که یه زمانی زنده بوده و قراره از دستش بدی. بعد یادم می یاد که خودم عاشق کسی هم هستم که نه تنها زمانی زنده نبوده. بلکه اصلا وجود خارجی نداره :""""")

همین رو به خواهرم گفتم و خواهرم که روی بازیگر ها و خواننده های کره ای کراش داره. میگه مثلا کی. منم عشق دیرینش یعنی باکاگو رو و عشق بنده یعنی جان کریستین رو ذکر کردم.

خواهرم برگشت و گفت جان کریستین دیگه کی ؟؟

منم با حالت ناراحت گفتم اره همون اسب تو حمله به تایتان.

خواهرم تو جواب گفت من گفتم پس یه مرد خوشتیپ. ته ریش دار. مو بور

که البته این شکلی ولی مو بور نیست خخخ.

این اتفاق تو وب حمله به تایتان هم اتفاق افتاده بود و بهم گفت اون دیگه کیه یه بازیگر. بعد اینکه گفتم کی . برگشت گفت اهان خوب بگو همون اسب دیگه. انگار خوشش میاد. به کراش خودش بگم نردبون :/

*بعدا پستهایی کوتاهی، اسم خاص خودشون رو گرفتند یعنی"چای کیسه‌ای" که به قول یکی از دوستان قدیمی بیان، شبیه به تویت بودند و سه مدل بودند. یکی دیلی بود، یکی برای فیلم و سریال بود و یکی هم برای کمیک بوک بود. که دراینده اونها رو هم برای تون میزارم.